آیتالله ایازی: محاربه مربوط به جنگ و اخافه و فساد با مردم است نه اعتراض مردمی که از بی کفایتی و فقر به تنگ آمدهاند
تاریخ انتشار: ۱۰ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۷۲۹۴۰۷
یک عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم با انتقاد از یک بیانیه منتسب به مجمع عمومی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در تأکید بر برخورد شدید با معترضان، گفت: باعث تأسف است برای علما و روحانیتی که روزگاری شخصیتهای بزرگی در آن حضور داشتند که آموزگار اخلاق و ادب بودند، فکر میکنند باید این گونه عمل کنند.
مشروح گفت و گوی با آیت الله سید محمدعلی ایازی در پی می آید:
آیا تحریک و تشویق قوه قضائیه به صدور احکام سخت و شدید با این توجیه که از اعدام به عبرتآموزی تعبیر شود و باعث می شود حقوق ملت استیفا شود، از نظر شما سخنی صحیح و منطقی است؟
در پاسخ به این سئوال چند نکته قابل تأمل است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نکته دوم در استناد به آیه محاربه است؛ محاربه مربوط به جنگ و اخافه و فساد با مردم است نه اعتراض مردمی که از بی کفایتی و ایجاد فقر و فلاکت و تورم، گرانی و عقب ماندگی به تنگ آمده اند.
محاربه و اخافه با مردم است
محاربه و اخافه با مردم است. حداکثر این مسأله اگر شکل جنگ مسلحانه با حکومت پیدا کند، عنوان «بغی» است که خداوند در سوره حجرات فرموده «وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنینَ اقْتَتَلُوا» در اینجا عنوان و کاربرد محاربه مصادره کردن یک حکم فقهی برای مسئله دیگری است.
روحانی مستقل به قوه قضاییه توصیه می کند که از خشونت بپرهیزید
نکته سوم اینکه، کسانی که اطلاع و معلومات فقهی دارند و به دلیل بیاستقلالی و دستور، موضع نمیگیرند، اصل را بر احتیاط بر دماء و فروج میگذارند. اگر کسی روحانی مستقلی باشد و ورشکستگی هم نداشته باشد که از اجحاف دفاع کند، به قوه قضائیه توصیه میکند که شما در احکامی که صادر میکنید همان گونه که در قواعد فقهی ما اصل بر احتیاط دماء و فروج است از خشونت بپرهیزید.
حدیث نبوی می فرماید، در خون احتیاط کنید، نه این که جانب قدرت را بگیرید
حدیث نبوی -که فقهای ما به آن استناد کردهاند- می فرماید، در خون احتیاط کنید. نه این که جانب قدرت را بگیرید. به هین دلیل است که در روایات فریقین از پیامبر(ص) و ائمه علیهم السلام، از علمایی که عطف به قدرت دارند مذمت شده است. در روایتی پیامبر(ص) درباره فضیلت علما میفرماید «العلماء امناء الرسل»(عالمان امنای رسل هستند)؛ «ما لم یدخلوا فی الدنیا»(تا زمانی که داخل دنیا نشوند). کسی از حضرت سوال کرد «قیل یا رسول الله و ما دخولهم فی الدنیا؟» (اینکه میفرمایید دخول در دنیا کنند یعنی چه؟) پیامبر(ص) فرمود: «اتباع السلطان» (وقتی صاحب قدرت به آنها میگوید، بدون اینکه به مبانی فقهی توجه کند موضع میگیرد).
اینجا به جای اینکه برخی علما از مردم حمایت کنند و مسائل گرانی و مشکلات و بیکاری را نقد کنند، در صحبتها و بیانیههایشان میگویند که بکشید! استدلال آنان به «بازدارندگی در جامعه» است، که این استدلالی سست و بدعتی آشکار در فقه و حقوق و خلاف«عدالت قضایی» است؛ چنان که در ماده ۱۴۱ قانون مجازات اسلامی تصریح شده، «مسؤولیت کیفری، شخصی است».
انتقاد شدید از بیانیه «جامعه مدرسین حوزه علمیه قم»
ورشکستگی برای کسانی است که تاریخ روحانیت را که همواره در کنار مردم بوده و دفاع از حقوق مردم از خصلت های نیک او بوده، امروز به تاراج برده و به جای توصیه به آرامش و رعایت مصلحت و خویشتنداری، توصیه به کشتن کند. اگر عالمانی از حقوق مسلم قانون اساسی دفاع کنند یعنی حق اعتراض و انتقاد را به رسمیت میشناسند، ورشکستگی نیست. آن جایی خودباختگی است که از خود رأی و استقلال نداشته باشند
باعث تأسف است برای علما و روحانیتی که روزگاری شخصیتهای بزرگی در آن حضور داشتند که آموزگار اخلاق و ادب بودند، فکر میکنند باید این گونه عمل کنند. «ورشکستگی» هم متعلق به این شیوه از دفاع از دین است. ورشکستگی در فنای استقلال روحانیت است که روز به روز منزلت خود را در جامعه به حراج بگذارد، ورشکستگی برای کسانی است که تاریخ روحانیت را که همواره در کنار مردم بوده و دفاع از حقوق مردم از خصلت های نیک او بوده، امروز به تاراج برده و به جای توصیه به آرامش و رعایت مصلحت و خویشتنداری، توصیه به کشتن کند. اگر عالمانی از حقوق مسلم قانون اساسی دفاع کنند یعنی حق اعتراض و انتقاد را به رسمیت میشناسند، ورشکستگی نیست. آن جایی خودباختگی است که از خود رأی و استقلال نداشته باشند. ادب کلام را هم به فراموشی گذاشته باشند.
علما توصیه کنند که رعایت احتیاط کنند نه اینکه چیزی بگویند که مردم را نسبت به روحانیت ناامید میکند
برخی اشاره کردند که مجازات پایینتر مثل قطع انگشت و دست و پای مخالف، میتواند اثربخش باشد، اما تبعید در شرایط کنونی بیخاصیت است. این سخن دست بردن در احکام و تضعیف استقلال قوه قضائیه نیست؟
اولا، جنبه بازدارندگی از اسباب اصل تشریع مجازات از سوی شارع حکیم و نیز عقلا، است و همین یک ملاک در تناسب جرم و مجازات در اصل تشریع و قانونگذاری است، اما آنچه میزان مجازات را اعم از حد و تعزیر، از نظر اندازه و شدت و سهولت در مرحله اجرا تعیین میکند، تنها خود «جرم» و «وضع مجرم» است و نه میزان بازدارندگی برای دیگران.
در مواردی که قتل اتفاق نیفتاده است، اقتضا این است که بررسی شود چرا شخص دست به خشونت زده، اگر ریشه در عوامل فردی مثل بیماری روحی و یا فشار بیرونی داشته در چنین جایی که خصوصا مردم از شرایط به تنگ آمده و اعتراض دارند و زمینه اعتراض هم از آنها گرفته شده است -که به هیچ وجه من از خشونت دفاع نمی کنم از هر طرفی که باشد- باید این علما توصیه کنند که رعایت احتیاط کنند نه اینکه چیزی بگویند که مردم را نسبت به روحانیت نا امید و قدرتمدار میکند. روحانیت باید به مردم آرامش دهد، مردم احساس کنند که از آنان حمایت میکنند. چون در صورتی میتواند حرف روحانیت مؤثر باشد که در میان مردم و در برابر سختیها و مشکلات و ناکارآمدیهایی که حکومت دارد، حامی آنان باشد.
استاد مطهری می گوید چون کلیسا نتوانست حق طبیعی مردم را به رسمیت بشناسند عملاً مردم دین را کنار گذاشتند؛ می گوید مشکلی که در کلیسا و مسیحیت به وجود آمد، فقط اختصاص به آنها ندارد و یک روز امکان دارد روحانیت شیعه مبتلا به چنین تجربه تلخی شود.
چنین مواضعی که از برخی روحانیون اتخاذ میشود چه تبعاتی منفی متوجه جایگاه روحانیت خواهد کرد.
استاد مطهری در پنجاه سال پیش در کتاب «علل گرایش به مادیگری» مسئلهای را مطرح میکند که چرا مردم در غرب از دین گریزان شدهاند؟ ایشان در پاسخ میگوید، به دلیل اینکه کلیسا در مقابل خواستههای طبیعی مردم ایستاد و مردم خیلی تلاش کردند بین این دو جمع کنند، اما چون کلیسا نتوانست حق طبیعی مردم را به رسمیت بشناسند عملاً مردم دین را کنار گذاشتند. آنگاه میگوید مشکلی که در کلیسا و مسیحیت به وجود آمد، فقط اختصاص به آنها ندارد و یک روز امکان دارد روحانیت شیعه مبتلا به چنین تجربه تلخی شود. باز به ایشان میگوید: «هر وقت و هر زمان که پیشوایان مذهبی مردم -که مردم آنها را نماینده واقعی مذهب تصور میکنند- پوست پلنگ میپوشند و دندان ببر نشان میدهند و متوسل به تکفیر و تفسیق میشوند، مخصوصاً هنگامی که اغراض خصوصی به این صورت درمی آید، بزرگترین ضربه بر پیکر دین و مذهب به سود مادیگری وارد میشود».
ترویج دو قطبی باحجاب و بیحجاب چه تبعاتی منفی را متوجه جامعه میکند؟
یکی از آموزههای مهم قرآن کریم مذمت تنازع است. قرآن کریم، در حالی به مسلمانان از آثار منفی آن سخن میگوید که در میان آنان اختلافات دینی و مذهبی وجود دارد، نه اینکه فرض کنیم کسی تعالیم شریعت، را انجام میدهد یا نمیدهد. زیرا جامعۀای که دارای تنوع اعتقادی و سیاسی است، اختلاف طبیعی است، اما میگوید نزاع نباید باشد(انفال: ۴۶)، از آثار آن بیادبی، بدبینی، کینه و بیاعتمادی است. از آثار آن سلب آرامش است که از فلسفههای حضور دین است. در نتیجه، دو قطبی کردن جامعه درباره جامعه ای که عدهای از مردم که ممکن است درباره برخی از احکام که نمیدانند و یا هنوز به ضرورت آن نرسیدهاند که جزو دستورات دینی است و باید عمل کنند، باعث ایجاد شکاف در جامعه میشود و همان فلسفهای که در مذمت نزاع هست در دو قطبی کردن هم وجود دارد. یعنی دو قطبی تشدید خصومت و ایجاد بیاعتمادی میکند و در بین خانوادهها اختلاف و فاصله ایجاد میکند. خصوصا اگر اتهام بی عفتی زده شود.
بیشتر بخوانید:
اژهای: انتخاب هر یک از حدود چهارگانه «محاربه» به اختیار قاضی است / «افساد فی الارض» هم از صراحت قانون برخوردار است عضو خبرگان رهبری: نظام، رافت به خرج دهد، دامنه اغتشاشات متوقف نمیشود / محاربی که قتل نکرده هم میتواند حکم اعدام بگیرد بیانیه مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم درباره اعدام های اخیر آیتالله دستغیب: حکم محاربی که کسی را نکشته، فقط «تبعید» است/ اعتراف تحتفشار در نظام قضایی اسلام، بیارزش است + تصویر استفتاء کعبی، عضو خبرگان رهبری: حتی اگر خانواده مقتول، محارب را ببخشند، امام جامعه باید محارب را مجازات کند۲۱۲۲۰
کد خبر 1713390منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: تجمعات اعتراضی اغتشاش ناآرامی روحانیت روحانیون طلاب مدرسین حوزه علمیه قم دو قطبی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۷۲۹۴۰۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بودجه دولتی برای حوزههای علمیه | جمع مبلغ نهادهای فرهنگی و مذهبی ۶۷ هزار میلیارد تومان!
روزنامه جمهوری اسلامی به انتقاد از تخصیص بودجه دولتی برای حوزه های علمیه و حرم امام خمینی پرداخت.
این روزنامه نوشت: به مناسبت بررسی بخش هزینههای لایحه بودجه کل کشور سال ۱۴۰۳ فهرستی از بودجههای پیشنهادی دولت برای نهادهای فرهنگی و مذهبی در فضای مجازی و رسانهها منتشر شد که با اعتراضهائی همراه است.
اعتراضها عموماً بر این محورها متمرکز هستند که در شرایط دشوار اقتصادی کشور چرا به این نهادها بودجه تعلق میگیرد و یا چرا چنین مبالغ زیادی برای آنها پیشنهاد شده است؟ محور دیگر اعتراض نیز اینست که این نهادها تأثیر ملموسی بر زندگی مردم ندارند و به همین دلیل تخصیص چنین بودجههائی به آنها منطقی نیست.
طبق آنچه در فهرست منتشرشده آمده، جمع مبلغ پیشنهادی برای نهادهای فرهنگی و مذهبی ۶۷۰ هزار میلیارد ریال است که البته رقم قابل توجهی است.
بدون اینکه درباره محورهای اعتراضات یادشده قضاوتی داشته باشیم، بر این نکته تأکید میکنیم که بعضی از نهادهائی که نامشان در فهرست آمده اصولاً وجودشان ضرورتی ندارد، بعضی دیگر از آنها خاصیتی ندارند، تعدادی نیز به میزان بودجهای که برای آنها پیشنهاد شده اثربخشی ندارند و در مورد حرم امام خمینی نیز همانطور که در سالهای گذشته بارها تذکر دادیم اصولاً اینهمه توسعه و خرجتراشی خلاف مشی خود امام است. باقی میماند بودجهای که برای حوزههای علمیه پیشنهاد شده که اشکال اساسی آن مربوط به استقلال روحانیت است.
در سالهای گذشته هنگامی که به تخصیص بودجه دولتی برای حوزههای علمیه و نهادهای مرتبط با آنها انتقاد میکردیم، بعضی از طلاب و علما در قالب گلایه به ما میگفتند مگر از وضع شدیداً فلاکتبار طلاب و روحانیین از نظر معیشت خبر ندارید که به بودجه مربوط به حوزههای علمیه اعتراض میکنید؟
جواب این بود و اکنون نیز اینست که میدانیم بسیاری از طلاب و فضلای حوزههای علمیه و حتی علمای شهرستانها با فقر و ناداری دست و پنجه نرم میکنند و تعداد زیادی از آنها بخش قابل توجهی از وقت خود را به کارهای خدماتی از قبیل پیک موتوری، مسافرکشی و تمیز کردن خانهها و شرکتها مشغولند تا بتوانند از عهده حداقل هزینه زندگی برآیند. با اینحال به دلایل متعدد معتقدیم روحانیت نباید از بودجه دولتی ارتزاق کند.
ممکن است افرادی به دلایل خاصی که دارند، اعتقادی به آنچه ما به عنوان دلایل متقن برای ضرورت اجتناب روحانیت از پذیرش بودجه دولتی مطرح میکنیم نداشته باشند. این، حق طبیعی آنهاست که اینگونه فکر کنند و از تخصیص بودجه دولتی به حوزههای علمیه دفاع نمایند. میبینیم که در عمل نیز تفکر آنها بر کشور حاکم است و متولیان امور به آنچه دیگران با نیت خیرخواهی و مصلحتاندیشی برای روحانیت میگویند اعتنائی نمیکنند و ترتیب اثر نمیدهند.
مهمترین دلیل برای این تفکر که حوزههای علمیه و دستگاههای مرتبط نباید از بودجه دولتی ارتزاق کنند اینست که وابسته شدنشان به بودجه دولتی آنها را به دولت و حکومت وابسته میکند و استقلال را که سرمایه اصلی روحانیت است از آن سلب مینماید.
هیچکس نمیتواند ادعا کند که روحانیت میتواند به بودجه دولتی وابسته باشد و در عین حال استقلال خود را هم حفظ کند. علت اینکه امام خمینی هرگز اجازه استفاده حوزههای علمیه از هیچ بودجهای غیر از آنچه مردم با طیب خاطر به آنها میدهند را ندادند، همین بود که آن را با استقلال روحانیت در تضاد میدانستند.
تجربه چند دهه اخیر نیز بر صحت نظر امام خمینی مهر تأیید گذاشته است. مراجع صاحبنام و ذینفوذی مانند مرحوم آیتالله فاضل لنکرانی و آیتالله صافی گلپایگانی نیز بر همین عقیده بودند و همین مسیر را ادامه دادند.
نکته دیگری که باید مورد توجه روحانیت قرار گیرد اینست که تنگناهای معیشتی در حال حاضر به آنها اختصاص ندارد. این، گرفتاری بزرگی است که دهها میلیون نفر از مردم کشورمان با آن دست و پنجه نرم میکنند. افتخار روحانیت در طول تاریخ این بود که مانند ضعیفترین اقشار جامعه زندگی میکرد و به همین دلیل، خودش محبوب و کلامش نافذ بود.
حالا هم باید مانند مردم عادی زندگی کند تا مردم پذیرایش باشند. مردم وقتی استقلال روحانیت را ببینند و احساس کنند که حامی آنها و زبان گویای آنهاست، حاضرند هرچه دارند را با روحانیت تقسیم کنند تا این نهاد باقی بماند و بتواند در مقاطع حساس در برابر ظلم و ناروا بایستد.
خوبست این را هم به عنوان نکته پایانی بگوئیم که بودجههای دریافتی حوزهها بیش از آنکه صرف طلاب نیازمند شود به پشتمیزنشینانی میرسد که حوزههای علمیه بدون آن میزها هم میتوانند ادامه حیات بدهند و چه بسا حیات بهتر. با توجه به این واقعیتها آیا بهتر نیست روحانیت خودش پیشقدم شود و از گرفتن بودجه دولتی خودداری کند؟